هوش هیجانی و دلبستگی در دوران بزرگسالی
نظریه دلبستگی توضیح می دهد که چگونه باورها و تمایلات پایدار حول روابط بین فردی در تعاملات سرپرست-کودک توسعه می یابد
و به دیگر روابط بین فردی منتقل می شود. این ویژگی های پایدار به عنوان سبک های دلبستگی شناخته می شوند و به عنوان دلبستگی
ایمن در مقابل شکل های مختلف دلبستگی ناایمن تعریف می شوند (اضطرابی، اجتنابی، تحقیر کننده، پریشانی). تصور میشود دلبستگی
بزرگسالان تحت تاثیر تجربیات و رویدادهای کودکی است، به طوری که سبک های دلبستگی در طول عمر بزرگسالان نسبتا پایدار هستند.
دلبستگی بزرگسالان به عوامل درون فردی و بین فردی مرتبط است، از جمله ویژگی های شخصیتی، ظرفیت های هیجانی، تاثیر بر کنترل
و نگرش ها، باورها و انتظارات دیگران.
هوش هیجانی
هوش هیجانی با کیفیت رابطه نیز ارتباط دارد. از آنجا که کیفیت رابطه با دلبستگی همپوشانی دارد، منطقی است که انتظار داشته باشیم
هوش هیجانی و دلبستگی با یکدیگر مرتبط باشند. این به ویژه زمانی درست است که در نظر بگیریم این روابط چه خانوادگی باشند،
چه دوستانه و چه عاشقانه، متاثر از کیفیت ارتباطات، نگرش ها، انتظارات و ویژگی های فردی هر فرد است. باولبی بیان کرد که نظریه دلبستگی
به عنوان توسعه ارتباطات عاطفی و اجتماعی بین افراد در نظر گرفته می شود که در اوایل کودکی آغاز می شوند. با توجه به نظریه باولبی،
سیستم دلبستگی، نزدیکی عاطفی و فیزیکی سرپرست- نوزاد با کودکان را حفظ می کند و روابط دلبستگی اولیه با مراقبین را که نمونه اولیه
روابط بعدی است، درونی می کند.
سبک دلبستگی
سبک دلبستگی فرد، تمایل به پیش بینی استراتژیهای مقابله موثر (یا غیر موثر) در روابط بین فردی دارد. افرادی با سبک های دلبستگی نا ایمن،
با روابط عاطفی و بین فردی، عاشقانه، اجتماعی و محل کار در کش مکش هستند. دلبستگی اجتنابی به طور کلی به عدم آگاهی و حساسیت
به حالت عاطفی فرد مربوط می شود. در مقابل، افراد مضطرب خودآگاهی عاطفی بیشتری از خود نشان دادند اما در شناسایی و مدیریت
احساساتشان دچار مشکل بودند. اگرچه دلبستگی نقش مهمی در توسعه روابط بین فردی نمونه اولیه ایفا می کند، هوش هیجانی پیش بینی کننده
رضایت از رابطه، مشارکت، دگر اندیشی همدلانه و ایجاد رابطه صمیمی است.
به طور کلی سبک های دلبستگی زود هنگام شکل می گیرند و ممکن است تکامل بعدی توانایی ها و ویژگیهای هوش هیجانی را تحت تاثیر قرار دهند.
به طور خاص، سبک های دلبستگی بر این که فرد چگونه خود و دیگران را درک می کند، تاثیر می گذارد، از جمله احساسات خود و دیگران، زیرساخت های
درک شده و پیامدهای احساسات خود و دیگران و روش های معمول پاسخ به احساسات در موقعیت های بین فردی.
ارتباط بین سبک های دلبستگی و هوش هیجانی
ارتباط بین دلبستگی ایمن و هوش هیجانی بالاتر، یافته های قبلی را منعکس می کند که نشان می دهند افرادی دارای پیوند ایمن، ویژگی های
مطلوب اجتماعی و تطبیقی دارند. رابطه مثبت بین دلبستگی ایمن و هوش هیجانی، یک یافته شهودی با در نظر گرفتن پیوندهای هیجانی
و شایستگی های رابطه است که بر توسعه هر دو سبک دلبستگی در اوایل دوران کودکی تاثیر می گذارد. واکنش سرپرست در موقعیت های خاص،
به نوبه خود اطلاعاتی درمورد واکنشها و تفسیرهای کودک از وضعیت های درون و بین فردی مختلف ارائه می کند. تاثیر این موقعیت ها می تواند
نتیجه مثبتی داشته باشد که در آن سبک دلبستگی ایمن شکل می گیرد، یا نتیجه منفی که در آن سبک دلبستگی ناایمن شکل می گیرد.
سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی، همبستگی منفی معناداری را با هوش هیجانی نشان دادند. به طور مشابه، دلبستگی هراس آمیز
ارتباط معنادار و منفی با هوش هیجانی دارد و دلبستگی پریشانی دارای رابطه منفی کوچک اما غیر معنادار با هوش هیجانی بود.
اگر به دنبال خدمات درمانی هستید؟ با ما در تماس باشید: مشاوره آنلاین